تحقیق درمورد هفت خوان رستم 13 ص - دانلود فایل
دانلود فایل دانلود هفت خوان رستم 13 ص,تحقیق هفت خوان رستم 13 ص,مقاله هفت خوان رستم 13 ص,هفت خوان رستم 13 ص
دانلود فایل تحقیق درمورد هفت خوان رستم 13 ص فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
قسمتی از محتوی متن ...تعداد صفحات : 14 صفحه
رخش شب و روز مي تاخت و رستم دو روزه راه را به يک روز مي بريد، تا آنکه رستم گرسنه شد و تنش جويان خورش گرديد.
دشتي برگور پديدار شد.
رستم پي بر رخش فشرد و کمند انداخت و گوري را به بند در آورد.
با پيکان تير آتشي برافروخت و گور را بريان کرد و بخورد.
آنگاه لگام از سر رخش باز کرد و او را بچرا رها ساخت و خود به نيستاني که نزديک بود درآمد و آنرا بستر خواب ساخت و جاي بيم را ايمن گمان برد و بخفت و برآسود. اما آن نيستان بيشه شير بود.
چون پاسي از شب گذشت شير درنده به کنام خود باز آمد.
پيلتن را بر بستر ني خفته و رخش را در کنار او چمان ديد.
با خود گفت نخست بايد اسب را بشکنم و آنگاه سوار را بدرم.
پس دمان بسوي رخش حمله برد.
رخش چون آتش بجوشيد و دودست را برآورد و بر سر شير زد و دندان بر پشت او فرو برد.
چندان شير را برخاک زد تا وي را ناتوان کرد و از هم دريد. رستم بيدار شد، ديد شير دمان را رخش از پاي درآورده.
گفت اي رخش ناهوشيار، که گفت که تو با شير کارزار کني؟
اگر بدست شير کشته مي شدي من اين خود و کمند و کمان وگرز و تيغ و ببر بيان را چگونه پياده به مازندران مي کشيدم؟
اين بگفت و دوباره بخفت و تا بامداد برآسود. خوان دوم: بيابان بي آب چون خورشيد سر از کوه برزد تهمتن برخاست و تن رخش را تيمار کرد و زين بروي گذاشت و روي براه آورد.
چون زماني راه سپرد بياباني بي آب و سوزان پيش آمد.
گرماي راه چنان بود که اگر مرغ برآن مي گذشت بريان مي شد.
زبان رستم چاک چاک شد و تن رخش از تاب رفت.
رستم پياده شد و ژوبين در دست چون مستان راه مي پيمود.
بيابان دراز و گرما زورمند و چاره ناپيدا بود.
رستم بستوه آمد و روي به آسمان کرد و گفت اي داور دادگر، رنج و آسايش همه از توست.
اگر از رنج من خشنودي رنج من بسيار شد.
من اين رنج را برخود خريدم مگر کردگار، شاه کاوس را زنهار دهد و ايرانيان را از چنگال ديو برهاند که همه پرستندگان و بندگان يزدان اند.
من جان و تن در راه رهائي آنان گذاشتم.
تو که دادگري و ستم ديدگان را در سختي ياوري کار مرا مگردان و رنج مرا بباد مده.
مرا دستگيري کن و دل زال پير را بر من مسوزان. هم چنان مي رفت و با جهان آفرين در نيايش بود، اما روزنه اميدي پديدار نبود و هردم توانش کاسته تر مي شد.
مرگ را در نظر آورد و بدريغ با خود گفت اگر کارم با لشکري مي افتاد شيروار به پيکار آنان مي رفتم و به يک حمله آنان را نابود مي ساختم.
اگر کوه پيش مي آمد بگرز گران کوه را فرو مي کوفتم و پست مي کردم و اگر رود جيحون برمن مي غريد به نيروي خداداد در خاکش فرو مي بردم.
ولي با راه دراز و بي آب و گرماي سوزان دليري و مردي چه سود دارد و مرگي را که چنين روي آرد چه چاره مي توان کرد؟
درين سخن بود که تن پيلوارش از رنج راه و تشنگي سست و نزار شد و ناتوان برخاک گرم افتاد.
ناگاه ديد ميشي از کنار او گذشت.
از ديدن ميش اميدي در دل رستم پديد آمد و انديشيد که ميش بايد آبشخوري نزديک داشته باشد.
نيرو کرد و از جاي برخاست و در پي ميش براه افتاد.
ميش
متن بالا فقط تکه هایی از محتوی متن مقاله میباشد که به صورت نمونه در این صفحه درج شدهاست.شما بعد از پرداخت آنلاین ،فایل را فورا دانلود نمایید
لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود مقاله : توجه فرمایید.
- در این مطلب،محتوی متن اولیه قرار داده شده است.
- به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در ورد وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید.
- پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی مقاله یا تحقیق مورد نظر خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد.
- در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل متن میباشد ودر فایل اصلی این ورد،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد.
- در صورتی که محتوی متن ورد داری جدول و یا عکس باشند در متون ورد قرار نخواهند گرفت.
- هدف اصلی فروشگاه ، کمک به سیستم آموزشی میباشد.
- بانک ها از جمله بانک ملی اجازه خرید اینترنتی با مبلغ کمتر از 5000 تومان را نمی دهند، پس تحقیق ها و مقاله ها و ... قیمت 5000 تومان به بالا میباشد.درصورتی که نیاز به تخفیف داشتید با پشتیبانی فروشگاه درارتباط باشید.
پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین